نگاه . . .






















Blog | Profile | Archive | Email | Design by | Name Of Posts


ناجي تنهايي من

از او كه رفته نبايد رنجشي به دل گرفت، آنكه دوستش داريم همه گونه حقي بر ما دارد؛ حتي حق آنكه ديگر دوستمان نداشته باشد. بلكه بايد تنها از خود رنجيد كه چرا بايد آنقدر شايسته ي محبت نباشم كه دوست مرا ترك كند، و اين خود دردي كشنده است....

رفتنت... نبودنت... نامردیت...

هیچ کدوم نه اذیتم کرد...

نه واسم سوال شد...

فقط یه بغض داره خفم می کنه...

چه جوری نگات کرد...که منو تنها گذاشتی؟!

 

 

 



+نوشته شده در دو شنبه 18 تير 1391برچسب:,ساعت11:48 PMتوسط ناجي تنها | |